شکستی بالمو

هر چقدر بد شدی بازم حرف رفتن نزدم
تو همش راهتو رفتی من همش راه اومدم

تا به سختیا رسیدی خودتو باختی چرا؟
اگه دوریم دغدغه ات بود دورم انداختی چرا؟

هر کاری کردم به چشت اصلا نیومد
ببخش عزیزم که همین ازم براومد

چی شد اون حس زلالت اون دل ساده و صاف
لااقل دستشو ول کن جلو من بی انصاف

من دلم قدر یه دریاست طاقتم خیلی کم
نگیر دستاشو اقلا پیشم اينقدر محکم

تا یکی اومد سراغت دل من رو پس زدی
تو کنار کشیدی اما کاش کنار میومدی

به هر دری زدم که تو آروم بگیری
حالا که خوبه همه چی تو داری میری

اگرچه رفتی عزیزم با عشق تازه
ولیکن این در رو به تو همیشه بازه

یه روزی خسته میشی از پرسه و ولگردی
یا پشیمون میشی از اینکه منو ول کردی

تازه خواستم پر بگیرم که شکستی بالمو
تو که جای زانوهام نیستی بفهمی حالمو
4 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/10/06 - 01:38 در مجيد خراطها
پیوست عکس:
46.jpg